نظرات ارسالي
+
تا که از جانب معشوق نباشد کششي
کوشش عاشقِ بيچاره به جايي نرسد

*ترخون بانو*
03/12/20
طلوعِ واژه
بسيار عالي ماه بانو جان @};- چه تصوير قشنگي:)
هما بانو
{a h=tolooevazhe}طلوعِ واژه{/a} عالي حضور شماست عزيزم:-) @};-
+
شبيـــهِ *بــرگـــِ سـرگــردان*
بـه دستـــِ *بــادِ* پائيـــزي
ميــان مانـدن و رفتـن
پـر از *تـرديـــد*
و تشويشم
.
.
آفتابـــ

اودسان
03/12/9

11 فرد دیگر
85 فرد دیگر
شاخه ي عشق
03/12/5
+
[وبلاگ]
طرب:فاطمه ابراهيمي
شد فصل طرب باز ز آغاز درختان*
هستي به تماشاي گل ناز درختان*
در حلقه ي گيسوت وزان سلسله ي باد*
بي خود شده از خويشيو دمساز درختان
بگشود نفس،باد صبا از نفس سرو
چون نغمه ي چنگي است در آواز درختان
کوتاهي عمر چمن از بي ثمري نيست
افتاده به پاي چمن اعجاز درختان
برگي سر خود را به تمنا به زمين زد
سجاده شد اکنون پر پرواز درختان
در پيچ و خم عمر و پريشاني احوال
گويا که نگاهي شده سرباز درختان
شاخه ي عشق
03/12/5

+
* آفرينش
بنـاي خانـه را بـر ما نهـادنـد ، سپـس ما را در آن بالا نهادند
چو از بالا نشستن غره گشتيم ، بر آن کرسي دو صد اما نهادند
کتاب آفرينـش را به هستـي ، معمـايي چـه با معنـا نهادند
بشــر را در مـقـام معنـويت ، يکــي پاييـن يکــي بالا نهادند
همـه دنيا بت ظاهر پرستـان ، خوشـا آنان که برآن پا نهادند
درون سينه غرق آتش و خون ، دلي با وسعـت دريـا نهادند*



* راوندي *
03/12/3

*به دلقي آب و بذل لقمه اي نان ، بدي ها را به خوبي وا نهادند // ضمير باطن ما را پس از شب ، چه روشن در دل فردا نهادند .*
بله استفاده هاي بسياري ميشه از اين موتور خوب جستجو گر انجام داد * حالا ما هم در همينجا به تمامي دوستان توصيه ميکنيم بيشتر بهره ببرند * :)
+
دلا امشب سفر دارم چه سودايي به سر دارم
حكايت هاي پر شرر دارم چه بزمي با تو تا سحر دارم
شبگرد تنهايي
03/6/18
10 فرد دیگر
30 فرد دیگر
+
سلام:-)
من از برگشت دوستان خيلي خوشحالم :)از اونجايي که ما يه خونواده مجازي هستيم پس ميشه ميهموني مجازي هم داشته باشيم!:) مثلا اين تدارکات رو براي مهموني به مناسبت برگشت دوستان ببينيد:)جسارتا شنيدين که ميگن فلاني با چشاش آدمو ميخوره (آيکن خجالت) حالا شما دوستاي عزيز با چشمتون ژله و ميوه و....بخوريد،*خو دنياي مجازي همه چيش مجازي ي ديه، نِوِيمو دوسيش مجازي باشه اونوقت مهمونيش حقيقي*:-D





2-شکوفه ها
03/6/17

*اين فيد رو اول تقديم ميکنم به غزل جون و محبوبه جان و دلارام عزيزم که باني خير شدند و دوستان عزيز ديگري که با حضور مهربانشون در فيد به دوستان دلگرمي بخشيدند و اميدوارم دوستاني هم که برگشتند حضور خودشون رو حفظ کنند و به فعاليت دوباره ادامه بدهند و بعدش هم تقديم به همه ي دوستان عزيز.. *:) قابل شما رو نداره=)
به به مادر جون..@};- . دستتون درد نکنه... محبت هاي مادرانه شما هميشه واقعيه اينه که من مجازي رو باور ندارم..@};- @};- .
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} ممنون جناب آقاي عباسي.. شما خيلي بزرگواريد .. در اين مدت بزرگواري و مهرباني شما به من ثابت شد .. خدا شما رو هميشه حفظ کنه و وجودتون هميشه برقرار باشه
15 فرد دیگر
44 فرد دیگر
+
*يه پاييز زرد و*
زمستون سرد و
يه زندون تنگ و
يه زخم قشنگ و
*غم جمعه عصرو*
غريبي حصر و
يه دنيا سوالو
تو سينم گذاشتي
جهاني دروغ و
يه دنيا غروب و
* يه درد عميق و *
يه تيزي تيغ و
يه قلب مريض و
* يه آه غليظ و *
يه دنيا محالو
تو سينم گذاشتي رفيقم کجايي؟
. دقيقا کجايي؟
* کجايي تو بي من، تو بي من کجايي؟*
.
.*عکس : نگارستان خيال*

نگارستان خيال
03/6/10

6 فرد دیگر
28 فرد دیگر
+
باز دي مــاهـَـ ست و چــ ـاي..
*
*
با "تـــ..ــو" مي چسبد فقط..
.

sobhan
03/1/3
9 دي منظور بود پيوند خورشيد لبهاي خشکيده يک مجنون خيره به نور رخسار ليلي زبانش را لال و چشمانش را جز به ليلي و اشعه مدهوش گرش کور و گنگ و بي حرکت و مستي خموش از يک متوهم بداقبالي و بي ارزش و مفت گران براي کي ديگر فرق مي کند عاقبت اين بي مقدار ديوانه که جز نه نه اش کي مي خواد اون بدحيبت را که ديوانه خانه ام آخرش اون را م
همه را دعوت به عيدي بي نظيري مي کنم و آن هديه آن يوم الله افسانه اي بود که عشق از کالبد درون به سوي خورشيد در دل باغبون در جوار کنايه و آنچه آيد به سراغم ديگر گذشت عيد نمود خود را عيان عاقبت تيره و تار در پيش رويم اما من ايستاده ام بازي که پايان ندارد آخرش همان نيستي جهان است پس فرار کردن از عاقبت بي غيرتي و شکستي ست که خداوند به هيچ حيدري تحصيل ندارد من ايستاده ام و نوش جان چاي خوش جوش خوش بيانت
+
نه !گلايه نمي کنم کار از اين حرفها گذشته است اين شهرطعم قدمهايت را نخواهد چشيد !تو که سهل است حتي باران تهران را فراموش کرده است! .. #شهاب_گودرزي_3دي 94.عکس : نگارستان خيال
نگارستان خيال
00/5/26
+
سلام رفقا براي شفاي همه بيماران خاصه والده ما دعا بفرماييد ، يا حق

ميراب عطش
00/4/4
5 فرد دیگر
24 فرد دیگر
+
*بعد رفتنت از خدا خواستم*
فراموشي بگيرم
شايد از غصه ها جدا گردم
و
اجابت شد!
حال
گاهي مي روم
چاي مي ريزم
و مي نشينم همان جاي هميشگي
براي سرکشيدن خستگي ها،
نگاهم مي افتد
به دو استکان چايي که پشت
اين حواس پرتي
براي تو و خودم
ريخته ام!
و
*تو نميداني
که
اين فراموشي لعنتي
هر روز چطور
مي کـُشـَدم....*
.

*ترخون بانو*
99/5/28
3 فرد دیگر
25 فرد دیگر
+
عصر يک جمعه ي دلگير،
دلم گفت بگويم بنويسم که چرا عشق به انسان نرسيده است
چرا آب به گلدان نرسيده است
چرا لحظه ي باران نرسيده است
وهر کس که در اين خشکي دوران به لبش جان نرسيده است
به ايمان نرسيده است و غم عشق به پايان نرسيده است
بگو حافظ دلخسته ز شيراز بيايد بنويسد
که هنوزم که هنوز است چرا يوسف گمگشته به کنعان نرسيده است
چرا کلبه احزان به گلستان نرسيده است؟
.
*عکس نگارستان خيال*
.:سلمان فارسي:.
98/12/1

دل عشق ترک
خورد، گل زخم نمک خورد، زمين مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به
انبوه فقط برد،فقط برد، زمين مرد، زمين مرد *،خداوند گواه است،**دلم چشم
به راه است* ، و در حسرت يک پلک نگاه است ، ولي حيف نصيبم فقط آه
است و *همين آه خدايا برسد کاش به جايي، برسد کاش صدايم به صدايي...*
عصر اين جمعه دلگير وجود تو کنار دل هر بيدل آشفته شود حس، *تو کجايي*
+
نيازمند آرامشي هستم
از جنس تو
همچون برکه اي آرام
که در رقص ماهي موج بر مي دارد ....
...نيازمند آرامشي که
باطنين صداي جان بخشت
اين *سکوت مرگبار *
به هم بريزد....
.
*عکس و متن : نگارستان خيال *
.
عليرضااحساني نيا
98/12/1

5 فرد دیگر
43 فرد دیگر
+
از انحناي کوچه با حجب و حيا رد مي شوي
با چـادرت بيـن مـن و بار گنـه سـد مي شــوي
.
کفر مرا –بانوي من- يکسر تو ايمـان مي کني
پيغمبري مي داني و هيهات! کتمان مي کني
.
از نسل زهرايي و من مبهوت اين ساداتي ام
از بهــر زهــراي بتــول مديـون ايـن دامــادي ام
.
.
آفتابــ
تقديم به *زوج خوشبخت پارسي بلاگ* :)
پيرو فيد « http://djalireza.parsiblog.com/Feeds/9619550/ » :)

در انتظار آفتاب
98/9/3
